تلاشهای آمریکا برای ترور شهید عماد مغنیه
تلاش های دامنه دار سرویس های جاسوسی و محافل امنیتی وابسته به ده ها کشور جهان برای شناسایی حاج عماد مغنیه که سرانجام به شهادت او در روز 13 فوریه در منطقه کفر سوسه در غرب دمشق منجر شد، پایان یافت
تلاش های دامنه دار سرویس های جاسوسی و محافل امنیتی وابسته به ده ها کشور جهان برای شناسایی حاج عماد مغنیه که سرانجام به شهادت او در روز 13 فوریه در منطقه کفر سوسه در غرب دمشق منجر شد، پایان یافت. این تلاش ها حدود 25 سال پیش، و از زمانی که مغنیه از سوی محافل غربی به دست داشتن در برنامه ریزی عملیات مسلحانه ضد صهیونیستی و نیروهای چند ملیتی مستقر در لبنان متهم شده بود، در محله الشیاح در جنوب بیروت آغاز شد. سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا می کوشیدند اماکن استقرار و فعالیت و یا به قول خودشان، پناهگاه ایشان را شناسایی کنند. زیرا پس از حمله سال 1982 اسرائیل به لبنان و اشغال این کشور و در پی استقرار نیروهای چند ملیتی، متشکل از نیروهای آمریکا، فرانسه، انگلیس و ایتالیا در بیروت عملیات کیفی چشمگیری در مخالفت با استقرار آن ها در لبنان روی داد، که به کشته شدن صدها نظامی اسرائیلی، آمریکایی و فرانسوی و انگلیسی منجر گردید. اتهامات حاج رضوان از سوی محافل غربی و میزان ترس و وحشت آن ها از هرگونه اقدام برای بازداشت این مجاهد نستوه لبنانی را با هم می خوانیم:
انفجار ستاد فرماندهی ارتش اسرائیل در شهر صور در جنوب لبنان، پایگاه تفنگداران نیروی دریایی آمریکا نزدیک فرودگاه بیروت، انفجار سفارت آمریکا در محله عین المریسه در ساحل غربی بیروت و نیز حمله به ستاد فرماندهی نیروهای انگلیسی و فرانسوی در بیروت، بخشی از عملیات مجاهدان لبنانی را تشکیل داد، که اسرائیلیها در نتیجه این عملیات، به ناچار از بخش وسیعی از خاک لبنان عقب نشینی کرده و نیروهای چند ملیتی نیز وسائل و تجهیزات خود را جمع آوری کرده و از راهی که آمده بودند به کشورشان بازگشتند.
رابرت بایر افسر ارشد پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا «سیا که روزگاری مأموریت جستجوی عماد مغنیه در لبنان را بر عهده داشت. چند سال پیش کتابی تحت عنوان سقوط سیا در سال 2001 منتشر کرد، و در آن تلاش های بیهوده خود را برای شناسایی عماد مغنیه شرح داده است. هر چند که نمی توان اظهارات رابرت بایر را صددرصد باور کرد، اما برخی از این اظهارات با واقعیت های آن مرحله شکوهمند از تاریخ پایداری و مقاومت شجاعانه مردم لبنان در برابر متجاوزان اسرائیلی و مهاجمان غربی مطابقت دارد. افسر ارشد سازمان سیا در کتابش نوشته است: «پس از این که محمد حسونه با کامیون حامل یک تن مواد منفجره وارد لابی ساختمان سفارت آمریکا در بیروت شد، این ساختمان ده طبقه ای حدود 20 متر به هوا پرتاب شد و به شکل توده آوار پایین آمد. عماد مغنیه، محمد حسونه را برای این اقدام انتحاری (شهادت طلبانه) استخدام کرده بود. در پی این حادثه کارگزاران سیا در واشنگتن مرا به لبنان اعزام کردند و مأموریت یافتم عماد مغنیه را شناسایی و تعقیب کنم».
بایر می افزاید: «پیش از اعزام به بیروت این فرصت در واشنگتن فراهم شد تا در دوره کوتاه ویژه آموزش مبارزه با تروریسم شرکت کنم. هیچ جایی بهتر از مرکز (C.T.C ) برای گذراندن این دوره وجود نداشت. در این مرکز مانند پادوی آرشیو یک کتابخانه، به پرونده های سازمان سیا در بخش شیوه های مبارزه با تروریسم دسترسی داشتم. اولین پرونده مورد علاقه ام که جلب توجه کرد، پرونده انفجار سفارت آمریکا در بیروت بود. در پی بررسی پرونده سبز رنگ و پوسیده این حادثه، احساس سرافکندگی سراسر وجودم را فرا گرفت. مثل این که ظرف آب سردی را بر سرم ریخته باشند. چرا که جدیدترین اطلاعات این پرونده مربوط به دو سال پس از حادثه انفجار بود و این چند دلیل داشت: دلیل اول این است که حادثه مزبور به موقعیت سازمان سیا در لبنان آسیب جدی وارد آورد. زیرا با انتقال سفارت آمریکا از بیروت به ارتفاعات منطقه مسیحی نشین شرق بیروت، بیشتر عوامل و کارکنان مسلمان برگزیده خود را از دست دادیم. این عوامل امکان تردد از خطوط تماس درگیری میان مناطق مسیحی نشین و مسلمان نشین را از دست دادند. بازسازی شرایط گذشته، کاری بسیار سخت و یا ناممکن بود. در همان حال آقای امین جمیل رئیس جمهور وقت لبنان، همه افراد مظنون به انفجارها و بمب گذاری ها را آزاد کرده بود. کارگزاران سیا احتمال داده بودند که جمیل در ازای دریافت باج و یا براساس زدوبند، افراد مظنون را آزاد کرده بود. آزادی این افراد تلاش کارگزاران سیا را به نقطه صفر بازگرداند. تنها سندی که در اختیار داشتم بریده گزارش مطبوعات بیروت از اظهارات سه نفر از اعضای سازمان جهاد اسلامی لبنان بود، که گفته می شد به عماد مغنیه ارتباط دارند. این خبر می توانست سرآغاز خوبی برای شروع کارمان باشد. ولی پیش از آغاز تلاش و جستجو، این پرسش ها را مطرح کردم که آیا عماد مغنیه با کمک این سه نفر در گروگان گیری دهها تن از اتباع خارجی در لبنان نقش داشته است؟ آیا سفارت آمریکا در بیروت توسط عوامل او در آوریل سال 1983 منفجر شده است؟ چگونه او توانست هیچ ردپایی از خود باقی نگذارد؟
عامل سازمان سیا می افزاید: «به درستی که عماد مغنیه برای آمریکایی ها یک معما شده بود! او در فرم تقاضای صدور گذرنامه مشخصات خود را چنین نوشته بود که در سال 1962 میلادی در روستای طیردبا از توابع استان صور متولد شده است. ولی با این وجود به مشخصات او مشکوک بودیم. چرا که اغلب شیعیان آواره جنوب لبنان که به اطراف بیروت مهاجرت کرده بودند، به منظور پرهیز از اتهام سکونت غیرقانونی در پایتخت از ذکر محل دقیق سکونت خویش خودداری می کردند. در اسناد منابع سازمان سیا گفته شده که خانواده مغنیه در یک خانه محقر و فاقد آب لوله کشی، در محله عین الدلبه، یکی از فقیرنشین ترین و جنوبی ترین محله های بیروت سکونت دارد، و او نیز در آن خانه به دنیا آمده است.
در دوران جنگ های داخلی لبنان، بخش های جنوبی بیروت خطوط اصلی تماس میان طرف های درگیر را تشکیل می داد و صدای انواع آتشبارها و انفجار گلوله های توپ و راکت همواره او را در سنین نوجوانی آزار می داده است. این اطلاعات را عوامل محلی سازمان سیا در اختیار سفارت آمریکا در بیروت قرار داده بودند. در آن شرایط بحرانی امکان نداشت افسران و کارگزاران سیا از محله عین الدلبه بازدید به عمل آورند، و اطلاعات خود را ارزیابی نمایند. چرا که بخش شیعه نشین جنوب بیروت از زمان پیدایش آن یکی از ایمن ترین قلعه های دنیا به شمار می رود. ساکنان این محله ها یکدیگر را می شناسند و بیگانگان را به راحتی تشخیص می دهند. مأموران انتظامی نیز در برخی مراحل جنگ های داخلی امکان ورود به این بخش را نداشتند.
رابرت بایر می افزاید: «چند ماه از آمدنم به بیروت نگذشته بود که یک جوان ناشناس به نام مستعار خضر سلامه و با هویت مجهول فلسطینی توسط نیروی انتظامی لبنان دستگیر شد، و به شرکت در برخی عملیات گروگانگیری اعتراف کرد. سلامه پس از گذراندن مدت کوتاهی در زندان با سه دیپلمات سفارت شوروی در بیروت که توسط اصولگرایان اهل تسنن به گروگان گرفته شده بود مبادله شد. اوضاع و شرایط لبنان در آن مرحله باور کردنی نبود. مطبوعات لبنان آن روزها گزارش دادند که دیپلمات های شوروی با میانجیگری عماد مغنیه آزاد شده اند. شوروی در پی این معامله که به آزادی سه دیپلمات خود منجر شد، تعقیب مغنیه و اعضای سازمان جهاد اسلامی را متوقف کرد. در پی فاش شدن هویت واقعی خضر سلامه، تلاش کارگزاران سیا برای شناسایی عماد مغنیه و سازمان جهاد اسلامی دشوارتر گشت. ولی پس از گذشت مدتی روشن شد که نام واقعی خضر سلامه، «علی دیب می باشد. علی دیب یک جوان شیعه لبنانی است که در سال 1957 متولد شده و در سن جوانی به جنبش فلسطینی الفتح پیوسته است. علی دیب در پی آغاز جنگ های داخلی لبنان در سال 1975 فرماندهی نظامی جنبش امل را در محله عین الدلبه بر عهده داشته، و در آنجا با عماد مغنیه آشنا شده و در برنامه های انقلابی فراتر از مرزهای لبنان فعالیت می کرده است».
رابرت بایر در ادامه درج خاطراتش در کتاب مزبور می افزاید: «در پی این تلاش ها سرنخی از عماد مغنیه پیدا کردم. عصام بصور شهروند لبنانی که در بخش جنوبی بیروت سکونت داشت مغنیه را می شناخت. برای دیدار با عصام بصور با کمک افرادی از سازمان شبه نظامیان مسیحی به چهار راه گالری سمعان آمدم. (این چهار راه در حد فاصل خطوط تماس میان مناطق مسلمان نشین و مسیحی نشین بخش جنوبی بیروت قرار دارد) عصام سر قرار آمد و به او گفتم عماد مغنیه را زنده می خواهم!.
عصام کمی مکث کرد و به چهره من خیره شد. سپس به همراهم جان رو کرد و از او پرسید: رابرت خیلی جدی سخن می گوید؟
عصام گفت: دو هزار دلار پیش پرداخت می خواهم و مبلغ 20 هزار دلار پس از اجرای عملیات!
به او گفتم: عماد را زنده می خواهم.
عصام گفت: من نیستم... یک نفر دیگری را جستجو کن.
رابرت بایر اضافه می کند: «این دیدار پایان یافت و عصام بصور به جستجو و تعقیب عماد مغنیه ادامه می داد. به مدرسه دینی که عماد هفته ای یک شب در آن می خوابید سر می زد. عماد قرارگاه دایمی نداشت. بخوبی آگاه بود که افزون بر سازمان سیا، سازمان های جاسوسی و اطلاعاتی دیگری او را تعقیب می کنند. اجازه نداشت دو شب پیاپی در یک خانه و زیر یک سقف بخوابد. برای رد گم کردن همیشه از درهای اضطراری ساختمان ها خارج می شد. برای پیگیری فعالیت هایش از چند دستگاه خودرو استفاده می کرد. یک هفته بعد با کمک شبه نظامیان مسیحی دوباره با عصام بصور در چهار راه گالری سمعان دیدار کردم. از او پرسیدم: آیا می توانی عماد مغنیه را بربابی و تحویل دهی؟
عصام در پاسخ گفت: چند بار به شما گفتم که فقط می توانم او را به قتل برسانم. اگر فکر می کنی می توانم او را بربایم اشتباه می کنی! در اطراف مدرسه دینی اماکنی وجود دارد که می توانم خودروی بمب گذاری شده را در آن پارک کنم. در حال حاضر یکهزار کیلوگرم مواد منفجره از نوع «سمیتکس» در اختیار دارم. دو هزار دلار به عنوان پیش پرداخت دریافت می کنم و پس از قتل مغنیه 20 هزار دلار دیگر دریافت می کنم.
رابرت بایر در کتاب سقوط سیا می افزاید: «برای سازمان سیا امکان نداشت عماد مغنیه را برباید. فقط می توانستیم او را به قتل برسانیم. با این وصف من از هرگونه تصمیم گیری جدی ترس داشتم. میان رویدادهای سال 1982 لبنان با رویداد 11 سپتامبر سال 2001 نیویورک حدود 20 سال فاصله وجود داشت. در آن مرحله سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا قتل و ترور مخالفان را ممنوع کرده بود. اما جرج دبلیو بوش پس از انفجارهای سال 2001 نیویورک این تحریم را شکست، و دست دستگاههای امنیتی و جاسوسی آمریکا را برای قتل و ترور افراد گوناگون باز گذاشت. هرگونه اقدام برای ترور عماد مغنیه در اوایل دهه هشتم از قرن بیستم پیامدهای خطرناکی در پی داشت. آرزو داشتم مسئول انفجار سفارتخانه کشورمان را بربایم. اما اختیارات کافی و اخلاقی برای صدور حکم اعدام او را نداشتم. چنین تصمیمی را باید دولتمردان آمریکا اتخاذ می کردند». افسر ارتش سیا پس از گذشت حدود 20 سال از پایان مأموریتش در بیروت از این که نتوانسته برای ترور عماد مغنیه تصمیم جدی بگیرد اظهار پشیمانی می کند. او در نتیجه گیری خود ادعا کرده که عماد مغنیه به اندازه اسامه بن لادن خطرناک بوده است.
از سوی دیگر ریمیه پوتریل رئیس پیشین سازمان اطلاعات فرانسه به بخش هایی از همکاری آمریکا و فرانسه در زمینه مبارزه با تروریسم اشاره کرده و نوشته است: اقدامات آمریکا برای تعقیب عماد مغنیه هیچ روزی متوقف نشده بود. اعتماد مسئولان و کارگزاران سازمان سیا به نحوه همکاری سازمان اطلاعات فرانسه در زمینه تلاش برای بازداشت عماد مغنیه نسبی بوده است. کارگزاران سیا در سال 1987 تصمیم گرفتند ما را بیازمایند. در آن سال مسئول سازمان سیا بطور مستقیم برای فرانسوا میتران رئیس جمهور پیشین فرانسه پیام بسیار مختصری ارسال کرد. در آن پیام چنین نوشته شده بود: عماد مغنیه فرمانده اورکستر خرابکاری حزب اللّه بزودی از یکی از فرودگاه های فرانسه عبور خواهد کرد. از همکاری شما برای بازداشت او سپاسگزاریم».
پوتریل اضافه می کند: «میتران این پیام را برای پییر ژاکس وزیر کشور وقت فرستاد و از آن طریق برای سازمان اطلاعات فرانسه (D.S.T.) ارسال شد. کارشناسان ما این پیام را شگفت آور و خیال پردازانه و تلاشی به منظور آزمودن میزان همکاری سرویس های اطلاعاتی فرانسه با آمریکا ارزیابی کردند. مقام های اطلاعاتی فرانسه به پییر ژاکس پیشنهاد کردند با اتخاذ تدابیر امنیتی در فرودگاه های اورلی و رواسیه در پاریس موافقت کند، اما او با این پیشنهاد به شدت مخالفت کرد».
ریمیه پوتریل گفته است که کارگزاران سازمان اطلاعات فرانسه بجای تلاش برای بازداشت عماد مغنیه که بسیاری از سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی جهان در جستجوی او بودند، به وزیر کشور اطلاع دادند که مأموران فرانسوی تحرکات و رفتارهای مغنیه را زیر نظر دارند.
پوتریل ادعا کرده که مأموران سازمان اطلاعات فرانسه از بازداشت عماد مغنیه خودداری کردند. زیرا توان تحمل پیامدهای بازداشت و تحویل او را به آمریکائی ها نداشتند. امیدوارم ایرانی ها از این رفتار نیک فرانسوی ها بخوبی قدردانی نمایند.
رئیس پیشین سازمان اطلاعات فرانسه در خاطراتش نوشته است که سازمان او به منظور نشان دادن حسن نیت به آمریکایی ها تدابیر امنیتی فرضی به بهانه تلاش برای بازداشت عماد مغنیه را در فرودگاه های فرانسه به مورد اجرا گذاشت، تا وانمود کند که با آمریکا در زمینه مبارزه با تروریسم بخوبی همکاری می کند. به هر حال هنگامی که چند فروند هواپیمای مسافربری مظنون در فرودگاه پاریس به زمین نشستند، مأموران فرانسه جلوی چشمان مأموران سازمان سیا بیهوده و زیرکانه عماد مغنیه را جستجو کردند. چند ساعتی نگذشته بود که رئیس سازمان سیا از فرانسوا میتران به خاطر این همکاری تشکر کرد.
دوازده سال بعد پاسکال اندیانی سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در واکنش به شهادت عماد مغنیه به طرز زیرکانه ابراز تأسف کرد که چرا هیچ کسی نتوانست او را بازداشت و محاکمه کند. این گزارش نشان می دهد که سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی کشورهای غربی قبل از هر چیز منافع کشورشان را در نظر می گیرند و در بسیاری مواقع با فریب و نیرنگ با یکدیگر برخورد می کنند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 49
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}